با محیا داشتیم در مورد چگونگی خریدن یک وسیله الکترونیکی هفتصد دلاری (گوشی آیفون ایکسآر) حرف میزدیم. دیدیم اگر هرچی نقدینگی داریم و نداریم رو با حقوق و طلبهای مونده از سال قبل، جمع کنیم؛ باز هم سخت میشه معادل ریالی هفتصد دلار رو جمع کرد. از اون طرف توی ذهنم داشتم به این فکر میکردم که هفتصد دلار، پارسال همین موقع، کمتر از سه میلیون تومن بود و خیلی دستیافتنی. چی شد توی این یه سال مملکتمون؟
بعد نشستیم با هم حساب کردیم اگر ما از اول ازدواجمون تا پارسال، فقط ماهی سیصد هزار تومن از حقوقمون رو تبدیل به دلار کرده بودیم؛ الان نزدیک سیصد میلیون تومن پول داشتیم! یعنی ما راحت میتونستیم ماهی صد دلار پسانداز کنیم. ولی الان یه ماه باید دهنمون سرویس شه تا صد دلار در بیاریم. عجب وضع نابسامانی!
نمیدونم باید از گلایه کنیم یا ترامپ یا دلواپسها یا خود مردم؛ ولی هرچی که هست خیلی زور داره این وضعیت ارزش ریال در برابر دلار. یکسال از اون طوفان قیمتها و دلار جهانگیری و حباب و سامانه نیما و کنترل بازار و بقیه مسخرهبازیها گذشت. چه تلخه این عادت کردنمون، پذیرفتنمون و کنار اومدنمون. از کی اینقدر منعطف شدیم؟
بگذریم.
روزهایی که محیا توی اینستاگرام از این سوالات «با کدوم آهنگ فیلان و بیسار؟» میذاره نباید خونه پیشش بمونم! چون رسماً با هم دعوامون میشه؛ هی آهنگها رو از توی ساوندکلود پلی میکنه و هی اعصاب من خراش پیدا میکنه. کاش یا اینستاگرام این قابلیت سوال پرسیدن رو برداره یا ساوندکلود تعطیل شه از شرّش راحت شیم.
و چه حیف عکس مشترک با استاد جمشید مشایخی نداشتم که منتشر کنم تا به اون بهونه درگذشتشون رو تسلیت بگم! فضای جوریه انگار عکس مشترک نداشته باشی اجازه نداری تسلیت بگی!
.
پینوشت: سومین سال متوالی سیزده بدر رو توی کنج خونه گذروندیم و به طبیعت آسیب نزدیم! خدا ازمون قبول کنه.
.
عکس این پست از هنرهای مجید #خسروانجم ه
درباره این سایت