امروز توی بالکن تالار وحدت بود که مطمئن شدم عینک لازمم. غروب با رفقا رفتیم نمایش سقراط با بازی درخشان فرهاد آییش، جامون اون عقب، بالکن اول، کنار جایگاه ویژه بود؛ و دیدم به سختی میتونم صحنه اجرا رو ببینم. جزییات رو هم که هیچ نمیدیدم. و چقدر غمگینه این جلوی چشمت ضعیف شدن دونه دونهی اعضای بدنت از جمله چشمهات.
یکی از بهترین مدیران سابق سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که الان مدیر امور نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیه رو هم دیدیم و حالمون خوب شد. شهرام کرمی نازنین به همراه کیانش که خیلی دلمون براشون تنگ شده بود :)
تا خیلی از بحث دور نشدیم بگم نمایش سقراط رو خیلی دوست داشتم. حجم موسیقی و رقصش (حرکات فرم منظورمه) زیاد و البته با توجه به زمان طولانی نمایش، کافی بود. بازی فرهاد آییش فوقالعاده بود و متن هم قویتر و پختهتر از حد انتظار. دمشون گرم. حمیدرضا نعیمی نویسنده و کارگردانِ کار هم از عدم توجه نهادهای فرهنگی به کارش و تبلیغات محدودش گلایه داشت و میخواست بیشتر بهش توجه بشه. اگه وقت و حوصلهش رو دارید ببینیدش حتما. هر شب ساعت شش تالار وحدت.
نکته بامزه حاشیهای اجرای امشب این بود که به طرز ویژهای ایوب آقاخانی توی این نمایش شبیه کسری ناجی شده بود!
دیالوگ برگزیده نمایش سقراط: استبداد فقط زبون تو رو بست ولی دموکراسی جونت رو ازت گرفت.
کاش متولیان تلویزیون و یا حتی سینما، کنار تولیدات مزخرف زرد و بیمحتوا، بیشتر از کارهای فاخر و تاریخی حمایت کنن. به نظرم با توجه به پتانسیل طنز و امکان زدن کنایههای اجتماعی توی این کارها، شرایط موفقیت تجاری هم فراهمه؛ اما انگار عادت کردیم به اروتیکسازی و مزخرفنویسی و بیمحتوایی
پینوشت: معاشرت با پیام و ناهید امشب خیلی چسبید. اینکه هنوز آدمهایی هستن که حرفتو میفهمن و حرفشون رو میفهمی، از دلخوشیهای زندگیه. خدایا؛ مرسی بابت این دلخوشیها!
درباره این سایت