بحث سلیقه موسیقیایی بود؛ گفتم من همه چیز گوش میدم. از سنتی و پاپ و تلفیقی تا بیکلام و راک و رپ. ملاکم برای شنیدن، اصلا فنی و تکنیکی نیست. توی این ده-دوازده سالی هم که به جای مترو و تاکسی و اتوبوس، با ماشین شخصی اینطرف اونطرف میرم، موسیقی به بخش جدایی ناپذیر زندگیم تبدیل شده و عادت کردم که هرچیزی بشنوم؛ به نظرم خوب یا بد، هر قطعه موسیقی ارزش یکبار شنیدن داره. و وای از آهنگی که حتی برای یکبار شنیدن هم نشه تحملش کرد.
ایدهآل برای من اینه که آهنگی که ساخته میشه، هم ملودی آشنا و دلنشین و عام، و هم ترانهی ساده و روان و بیلکنتی داشته باشه و در اولویت سوم، صدای خواننده، گوشخراش نباشه. که اغلب، جمع این سه خواسته جور نمیشه و توی محبوبترین قطعاتی که توی پلیلیست اصلیم برای پخش دهباره و صدباره قرار میدم، تعداد کمی آهنگ وجود داره. (بله. سختگیری خاص خودم رو دارم)
به این فکر میکنم که چقدر موسیقی توی زندگیمون نقش داره، چقدر آروممون میکنه. پیشینیان ما بدون شنیدن آهنگهای مورد علاقه شون، چه جوری آروم میشدن؟!
پینوشت: دلم یه مسافرت میخواد. چند روزه، بدون دغدغهی کار. ببین با ما چیکار کردی آقای دولت که مسافرت ساده هم برامون آرزو شده.
درباره این سایت