برخلاف محیا و خیلی دیگه از رفقای همکارم که از رادیو کارشون رو شروع کردن، من تا حالا یک ثانیه هم برنامه رادیویی نداشتم. نه اینکه علاقه نداشته باشم، ولی خب قسمت نبوده. اگر زمین خاکیِ کار کردن خیلیها رادیو بوده و اونجا کار یاد گرفتن و تجربه کردن، من توی مطبوعات کارم رو شروع کردم و از یه مسیر موازی به تلویزیون رسیدم.
محیا همیشه عاشق رادیو بود. همیشه از دوره کار کردن توی رادیو تهران با رضا ساکی و بقیه رادیوییهای قدیمی به نیکی یاد میکرد. توی سالهای گذشته که درگیر مطبوعات و تلویزیون و. شده بود، چندبار، تا حضور جدی توی برنامههای مختلف پیش رفت اما هی جور نمیشد؛ تا اینکه دیگه طلسم شکسته شد و اینبار با جوان ایرانی سلام به رادیو و البته رادیو جوان برگشت. چقدر براش خوشحالم.
تنها نکتهای که وجود داره اینه که هم خودش باید پنج صبح بیدار شه و هم من که تلاش میکنم پابهپاش بیدار شم و برای آمادهشدن همراهیش کنم باید کلهی صبح بیدار شم؛ این موقع صبح بیدار شدن سختمونه. بیدار میشیمها ولی واقعا شما چطور میتونین اینقدر زود بیدار شید؟ سخته خیلی؟
فکر کنم برای اولین بار باشه که اینقدر جدی و پیگیر و مداوم دارم یه برنامه رادیویی رو دنبال میکنم. خوشحالم که چنین برنامههای خوشانرژی و باکیفیت و سرحالی داریم. دم پیمان طالبی مجری جوان ایرانی سلام و انرژی صبحگاهیش گرم! واقعا من جز غبطه خوردن به این انرژی چیزی ندارم.
این اپلیکیشن ایران صدا چه خوبه. اگه پایهی شنیدن برنامههای رادیویی هستین حتما نصبش کنید. با هر سرعت اینترنتی (حتی ضعیف) میتونین بدون دردسر رادیو گوش کنید.
پینوشت: ولی شرافتاً وقت بیدار شدن و شروع زندگی ده و یازده صبحه نه پنج و شیش! #من_خوابالو_هستم
درباره این سایت