آدم باید از خودش راضی باشه؟ / یعنی به خودش بگه ببین چه موقعیت خوبی داری، ببین چه شرایط مناسبی پیدا کردی، ببین سالمی، زندهای، نفس میکشی، کار داری، پول درمیاری، سواد داری، خانواده داری / که نیمهی پر لیوان رو ببینه و خدا رو شکر کنه و از ادامهی زندگیش لذت ببره؟
یا باید از خودش ناراضی باشه همش؟ / که پیشرفت کنه. که ایدهآلگرایی رو در خودش تقویت کنه. که بگه من که هنوز چیزی نیستم، به جایی نرسیدم، کاری نکردم، باری برنداشتم، پولی ندارم، شرایط خاصی پیدا نکردم و هیچی نیستم. / که نیمهی خالی لیوان رو ببینه و به خودش تلنگر بزنه و تلاش کنه برای رسیدن به نیمهی پر و امیدوار به آیندهای روشن باشه؟
موضع انگیزشی و روانشناسانهش میشه اینکه علاوه بر اینکه نیمنگاهی به بخش پر لیوان داری و داشتههات راضی هستی، تلاش کن به نداشتههات برسی، پیشرفت کنی و بالاتر بری.
اما یه مشکلی وجود نداره. هم من میدونم و هم شما که ما توأمان نمیتونیم این دو تا احساس رو با هم داشته باشیم. انگار که مغزمون، قلبمون، بدنمون نمیتونه در کمالِ امید، ناامیدی هم داشته باشه یا در کمالِ ناامیدی، امید داشته باشه. ما همیشه به یه طرفِ این دوگانه غش میکنیم.
و من همیشه از بودن در طرفی که هستم حالم خوب نیست. نه میخوام امیدوارم باشم و نه ناامید. نه میخوام خوشبین باشم و نه بدبین. نه میخوام راضی باشم و نه ناراضی. ولی انگار خدا هنوز این آپشن رو روی ما فعال نکرده. یا اگر فعال کرده، آپدیتش برای من نیومده!
شما حرف منو تصدیق میکنید یا این آپدیت (که بتونید توأمان دو حالت رو با هم داشته باشید) براتون فعال شده؟
درباره این سایت